آیا عبرت خواهیم گرفت؟
آیا عبرت خواهیم گرفت؟
به گزارش آوای پارسیان::اگرچه حوادث و تجمعات چند روز گذشته زنگ خطر جدی برای کسانی است که مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور را در اختیار دارند، اما آنچه بیش از همه حائز اهمیت است میزان عبرت آموزی آنهایی است که باید در خصوص این رویه درس اصلی را بیاموزند و بدانند ادامه کار با روند فعلی چیزی جز ویرانی و آسیب زدن به مصالح ملی نیست.
اگرچه حوادث و تجمعات چند روز گذشته زنگ خطر جدی برای کسانی است که مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور را در اختیار دارند، اما آنچه بیش از همه حائز اهمیت است میزان عبرت آموزی آنهایی است که باید در خصوص این رویه درس اصلی را بیاموزند و بدانند ادامه کار با روند فعلی چیزی جز ویرانی و آسیب زدن به مصالح ملی نیست.
اما براستی چه کسانی باید عبرت آموز حوادث چند روز گذشته باشند و در روش خود برای اداره امور بازنگری کنند. شاید مهمترین ارکانی که باید از این وقایع عبرت گیرند به قرار زیر هستند؛
1 دولت باید بداند که روند فعلی برای بازسازی خرابی های اقتصادی، روند کارآمدی نیست. شاید هر دولتی به غیر از دولت روحانی بر سر کار بود و با آگاهی از شرایط اقتصادی که بی شباهت به سقوط نیست می خواست کشور را از این وضعیت نجات دهد راهی به جز آنچه او برگزیده نداشت، اما آنچه بسیاری از مردم را از دولت فعلی تا حدودی نا امید ساخته، نه ضرورتا فشارهای اقتصادی بلکه عدم شفافیت دولتی است که رییس جمهور آن در رقابت های انتخاباتی صریح ترین شعارها را اعلام کرد و بی پرده با مردم سخن گفت، اما اکنون که دوباره بر مسند قدرت تکیه زده خبری از آن شفافیت نیست.
یقینا یکی از راههای برون رفت از این شرایط و بازگرداندن آرامش و اعتماد، شفافیت دولت خواهد بود. دولت و بالاخض شخص رییس جمهور باید کاستی ها و ریشه های آن همچنین موانعی که در مقابل تحقق شعارهای انتخابایتش وجود دارد را به وضوح برای مردم بیان کند. متاسفانه نگاه مدیران ما به وضع موجود نگاه طبیبی است که فکر می کند اگر بیمار درد و آلام خود را بداند روحیه اش را خواهد باخت و بیماری اش تشدید می شود، اما با درنظر گرفتن این فرضیه، شق دیگر موضوع آن است که اگر بیمار از شرایط واقعی اش باخبر شود با طبیب برای درمان همکاری خواهد کرد و روند را تسهیل می نماید.
2 صدا و سیما همیشه در چنین حوادثی بدترین راه ممکن را برگزیده و با خاموشی یا یکسویه نگری، آن را نقشه و دسیسه دشمن معرفی نموده است. معلوم نیست صدا و سیما تا کی با چنین روش مندرس و رنگ و رو رفته ای که یادآور شیوه تبلیغاتی دهه های گذشته می باشد، هر روز از اعتبار خود می کاهد و چه زمانی می خواهد با حقایق جامعه مواجه شود.
کاهش روز افزون مخاطبین مجموعه ای که رسانه ملی محسوب می شود و عملا بیشترین هزینه و اعتبار را از بیت المال در میان رسانه ها مصرف می کند، عملا صداوسیما را به جای آنکه رسانه ای متعلق به تمام ملت ایران باشد در حد رسانه ای برای برآورده ساختن خواسته های یک جناح سیاسی تنزل داده است. نمی دانم این حوادث زنگ خطری را برای این رسانه به صدا درخواهد آورد و صداوسیما را نسبت به ارتقای اعتماد عمومی به تکاپو و تلاش وادار می سازد؟
3 نگارنده نمی داند که این تجمعات و اعتراضات امری خودجوش بوده و یا حوادث هدایت شده برای رسیدن به مقاصد سیاسی است، اما یک حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که حتی اگر این حوادث هدایت شده نیز باشد باید پذیرفت آنچنان جامعه آبستن حوادثی از این دست است و در دل خود ظرفیت هرگونه اعتراضی را دارد که با تلنگری، باروت اعتراضات شعله ور می شود و این شاخصه روشنی از ناکارآمدی دستگاه سیاسی و اقتصادی ما در طول سالهای گذشته است که هیچگاه نخواسته اند بپذیرند مردم گروگان آنان نیستند، بلکه ولی نعمتان آنانند که قرار است خود را وقف خدمت به آنان کنند و آنان را به تعالی برسانند.
شاید وقت آن رسیده که بجای واژه سازی برای یکدیگر، به فکر اصلاح واقعی امور باشیم. اگر اصلاح طلبان را توانستیم سال 88 فتنه گر بنامیم، امروز برای مردمی که از فشارهای اقتصادی و سیاسی به خیابان آمده اند چه واژه ای خلق خواهیم کرد؟
40 سال از انقلاب اسلامی گذشته و در بخش اقتصاد همچنان به شدت در مواد اولیه و تکنولوژِی وابسته به خارج از کشوریم که احتمالا این ربطی به مدیریت غلط ما ندارد و مربوط به دسیسه های دشمنان است که ما را همچنان به خود وابسته نگه داشته اند!
شرایط آب کشور در مسیر بحران قرار دارد. این هم به ما ربطی ندارد که نتوانسیتم کشاورزی و صنعت را آنچنان کار آمد کنیم که اینگونه ذخیره آب کشور را به تاراج ندهیم و لابد از قهر طبیعت است!
به دلیل محدودیت های غیر ضروری سیاسی و اجتماعی، در ردیف عصبانی ترین مردم دنیا هستیم. این را که دیگر نمی توان نتیجه سو مدیریت خودمان بدانیم، چون از قدیم ایرانی ها آدمهایی عصبانی ای بوده اند!
تناقض در رفتارمان هم که یک نفر آزاد است هر چه میخواهد بگوید و دیگری را با کمترین اعتراض مورد هجمه و محدودیت قرار میدهیم هم ناشی از مصلحت است که عقل مردم فعلا به فهمیدن آن قد نمی دهد !
در دستگیری دزد خرده پا و روزنامه نگار فتنه گر و فعال مدنی جیره خوار چون شیر ژیان عمل می کنیم، اما از دستگیری دانه درشت هایی که عامل اصلی اختلاس و ویژه خواری ها هستند و همیشه در حاشیه امنیت به سر می برند خبر مشخص و دقیقی رسانه ای نمی شود. و از اصلاح روزنه های فساد خبری نیست.
خدا می اند اثری که اختلاس ها و فساد وتناقض رفتار در دستگاههای اجرایی و حکومتی و محدودیت های غیر ضروری سیاسی و اجتماعی بر روان جامعه گذاشته، هیچ روزنامه و رسانه به قول مسئولان معاند داخلی و خارجی و هیچ عامل استکباری نگذاشته است.
مردم از بیکاری، گرانی، فقر، فساد گلایه دارند. در این سال ها هم اصلاح طلبان سر قدرت بودند هم اصولگرایان. برخی بیشتر و بعضی کمتر. این یعنی همه مقصر بوجود آمدن این شرایط هستند و نمیتوانند دیگری را مقصر جلوه دهند.
4 در شرایط حاضر همراهی مردم برای جداسازی آشوبگران از معترضان واقعی که در صدد اصلاح امور هستند، می تواند نقش محوری در جلوگیری از تخریب اموال عمومی و خصوصی داشته باشد. باید صف معترضینی که در اندیشه اصلاح امورند از صف سو استفاده کنندگانی که هیچ نسبتی با اعتراض مسالمت آمیز ندارند و تنها در صدد تخریب اموال عمومی و آشوب هستند جدا شود . از این رو ایجاد فضاهایی برای بیان اعتراض قانونی مردم که بتوانند انتقادات خود را بدون هیچ ترس و بروز مشکل بعدی برای دیگر شهروندان بیان کنند، می تواند راهکاری برای چنین پیامدهایی باشد.
5 بپذیریم مردم ایران از شعار خسته شده اند. آنها در فضای امروز ایران کمی عمل می خواهند. نیمی از شعارهای خوبی که سالها داده شده هم عملیاتی شود بسیاری از مشکلات کشور حل خواهد شد.
شنیدن صدای مردم، برچسب نزدن به اعتراضات و حل مشکلات آنها، تنها راه حل خروج از بحران است.


