شنبه, 18 آذر 1402 - Saturday, 09 December 2023
کد خبـر : 4591
تاریخ انتشار: یکشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۸ ۱۲:۰۰
دسته: مشروح
پرینت
ایمیل

مرگ سحر دختر تهرانی پس از جراحی زیبایی / دوست او در اتاق عمل چه دید؟ + عکس

دختری با رویای زیبایی وقتی به اتاق عمل رفت، هیچ کس فکر نمی‌کرد تسلیم مرگ شود.

آوای پارسیان :سحر اسکندری 18 ساله که شاگرد اول مدرسه شان بود و تمام اوقات فراغت خود را با خواندن کتاب می‌گذراند ، با توجه به این که در رشته پزشکی قبول شده بود می خواست پرستار شود تا بتواند بیشتر به مردم خدمت کند.

 

دختر جوان در شرایط سختی بزرگ شده بود و هر روز رویاها و کارهایی را که قصد داشت انجام دهد در دفترش می‌نوشت و در دست نوشته‌هایش همیشه با فرشته نگهبان حرف می‌زد و حرف‌هایش را به او می‌گفت.

 

در این میان، غضروف روی بینی او باعث شده بود نوک بینی‌اش کج شود و به همین دلیل آرزو داشت با عمل زیبایی نقض آن را رفع کند تا این که خانواده‌اش به سختی توانستند هزینه جراحی را تهیه کنند و تنها دختر خانواده را در یک قدمی رسیدن به رویایش قرار دهند.

 

آخرین سحر با خانواده

 

روز شش مرداد سحر همراه خانواده‌اش به بیمارستان مدرس تهران رفت و با خوشحالی ، لباس اتاق عمل را پوشید و با خانواده‌اش خداحافظی کرد.

 

عقربه‌ها ساعت 11 صبح شنبه 5 مرداد را نشان می‌داد که سحر وارد اتاق عمل شد و خانواده‌اش پشت در اتاق عمل منتظر ماندند. لحظات به سختی می‌گذشت و همه چشم انتظار بودند . پدر و مادر سحر پشت در اتاق عمل زیر لب دعا می‌خواندند تا دخترشان به سلامت از اتاق خارج شود.

 

در ساعت 4 بعد از ظهر، پزشکان یکی پس از دیگری به اتاق عمل می رفتند و خارج می شدند و این رفت و آمدها باعث نگرانی خانواده سحر شده بود . هیچ کس جواب درستی به آن ها نمی‌داد تا این که یکی از پزشکان از اتاق خارج شد و خواست پدر و مادر سحر وارد اتاق شوند.

 

پزشک جوان به پدر و مادر سحر گفت که دخترتان به داروها واکنش نشان داده است، باید امروز در بیمارستان زیر نظر باشد و فردا از بیمارستان مرخص می‌شود.

 

سحر به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شد و 18 روز زیر نظر پزشکان بود تا این که با تمام رویاها و آرزوهایش روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد و دیگر نتوانست نتیجه عمل زیبایی اش را در آینه ببیند.

 

 

خانه‌ای بدون سحر در سکوت

 

خانه قدیمی یک طبقه با دیوارهای آجری که روی دیوارها بنرهایی از غم و سوگواری دیده می‌شد و روی همه آن ها اسم سحر نوشته شده بود، نشان از آن داشت که خانه دختر با محبت و دلسوز خانواده اسکندری است.

 

پدر سحر گفت: روز شش مرداد دخترم به اتاق عمل رفت و هرچه منتظر ماندیم سحر از اتاق بیرون نیامد تا این که یکی از پزشکان اعلام کرد دخترتان به داروها واکنش نشان داده و باید شب در بیمارستان بستری شود.

 

وی افزود: شوکه شده بودیم، چون دخترم همه آزمایش های قبل از عمل جراحی را انجام داده بود و هیچ مشکلی در آزمایش ها نبود. قرار بود دخترم فردای روز عمل از بیمارستان مرخص شود اما 19 روز در بخش مراقبت‌های ویژه زیر نظر بود.

 

وی افزود: روزهایی که دخترم در بیمارستان بود، پزشکان هر روز حرف‌های جدیدی می زدند و به ما امید می‌دادند، این در حالی بود که من از چند پزشک دیگر خارج از بیمارستان درخواست کمک کردم و هرکسی دخترم را می دید تاکید می کرد که او مرگ مغزی شده و اکسیژن به مغزش نرسیده است.

 

پدر داغدیده درباره اهدای اعضای بدن دخترش گفت: تصمیم گرفتیم اعضای بدن او را اهدا کنیم که مادر و برادرم با هم صحبت کردند و خواستند تا روز شنبه صبر کنیم شاید اتفاقی بیفتد، به همین دلیل پنج شنبه به بیمارستان رفتیم و همان روز با یکی از پزشکان جر وبحث لفظی کردم. قرار بود درباره رضایت مان برای اهدای عضو صحبت کنیم که ساعت 12:30 اعلام کردند دخترتان دیگر نفس نمی کشد و به کام مرگ فرو رفته است.

 

وی افزود: در وزارت بهداشت از کل مجموعه بیمارستان شکایت کردیم و یک شکایت نیز در دادسرای جرایم پزشکی ارائه دادیم. دخترم دیگر بر نمی گردد اما با این پیگیری‌‎ها می‌خواهیم خانواده دیگری داغ فرزند نبیند.

 

وی افزود: همان روز یک دختر جوان دیگر برای عمل برداشتن زگیل از کف پایش به بیمارستان آمده بود که همسن دخترم بود و گویا سحر را می شناخت و با هم به اتاق عمل رفتند. دختر جوان از همان روز نخست به مادرش گفته بود که پزشکان سحر را کشتند، صورتش کبود شده بود و روی صورتش یک ملحفه سفید کشیده بودند.

 

بنا بر این گزارش، تحقیقات در خصوص علت مرگ این دختر جوان از سوی مرا قضایی ادامه دارد       

 خبرگزاری رکنا        

 

 

نظر شما؟  
+ 1
مخالفم + 1
Bookmark and Share
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نوشتن دیدگاه